بررسی آیه ی نفی سبیل و دلالت آن بر ولایت فقیه
الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ وَإِنْ کَانَ لِلْکَافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَنَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ۚ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ۗ وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا
منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار میکشند و مراقب شما هستند؛ اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد، میگویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و غنایم شریکیم!) «و اگر بهرهای نصیب کافران گردد، به آنان میگویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمیکردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود!)» خداوند در روز رستاخیز، میان شما داوری میکند؛ و خداوند هرگز برای کافران بر مؤمنان راهی قرار نداده است .
طرفداران ولایت مطلقه ی فقیه می گویند : خداوند در آیه ی فوق صریحا هرگونه تسلط کفار بر مومنین را نفی کرده است و چون حکومت کفار بر مومنین نوعی تسلط است پس مومنین باید خودشان حکومت تشکیل دهند و زمام امورشان را به دست فقیه جامع الشرایط بدهند .
در جواب می گویم :
اولا: خداوند در آیات زیادی از قرآن کریم از یاری و نصرت رسولان و مومنین و پیروزی آنها بر دشمنانشان سخن می گوید در حالی که در ظاهر دشمنانشان بر آنها پیروز و مسلط شدند ؛
انا لننصر رسلنا والذین امنوا فى الحیوة الدنیا و یوم یقوم الاشهاد . غافر/51
ما رسولان خود و مؤ منان را در زندگى دنیا و روز رستاخیز که گواهان بر مى خیزند یارى مى کنیم
و کان حقا علینا نصر المؤ منین . روم/47
همواره یارى مؤ منان حقى بر ما بوده و هست
فان حزب الله هم الغالبون . مائده/56
کتب الله لاغلبن انا و رسلى . مجادله/21
خداوند مقرر داشته است که من و رسولانم بطور قطع غلبه خواهیم کرد
آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه بعد از نقل این آیات ، یک سؤالی را مطرح کرده و جواب می دهد که چنین است ؛
اگر مشیت و اراده الهى بر یارى پیامبران و پـیروزى مؤمنان قرار گـرفته ، چـگـونه مشاهده مى کنیم که در طول تاریخ پـرماجراى بشر پیامبرانى به شهادت رسیدند، و گروههائى از مؤمنان مواجه با شکست شدند؟ اگـر این یک سنت تخلف ناپذیر الهى است ، پس این استثناها براى چیست ؟!
در پاسخ مى گوئیم :
پـیروزى معنى وسیعى دارد، و همیشه به معنى غلبه ظاهرى و جسمانى بر دشمن نیست ، گاه پیروزى پیروزى مکتب است ، و مهمترین پیروزى همین است ...
اضافه کنم که پیروزی و تسلط ظاهری کفار بر مومنین ، بی ارزش و کاذب است ؛ مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می گوید :
بعضى از مفسرین گفته اند: اگر خداوند برد و پیروزى مؤمنین را فتح خوانده و پیروزى کفار را نصیب دانسته ، براى این بوده که پیروزى کفار را تحقیر کند و بفهماند پیروزى کفار، پیروزى واقعى نیست بلکه امرى است موهوم و از نظر عقل و واقعیت ارزشى قابل اعتنا ندارد، آن هم بعد از آنکه خداى تعالى مؤمنین را وعده داده که فتح واقعى از آنان است و او ولى و سرپرست ایشان است و شاید همین نکته باعث شده که فتح را به خداى تعالى نسبت داده ولى نصیب را نسبت نداده .
از اینجا روشن می شود که خداوند سلطه ی مکتب و عقیده ی کفار بر مومنین را نفی کرده است نه تسلط ظاهری آنها بر ابدان مومنین را .
ثانیا: گرچه کفار ظاهرا بر انبیاء و مومنین مسلط شدند و آنها را کشتند ولی هرگز نتوانستند بر قلوب آنها مسلط شوند و آنها را به کفر برگردانند .
در واقع مهم و اصل ، قلب است و کفار هرگز نمی توانند بر آن از راه اقامه ی دلیل و حجت مسلط شوند گرچه مومن در ظاهر تحت سلطه ی آنها باشد ؛
شیخ صدوق از ابی صلت هروی روایت کرده است که به امام رضا علیه السلام عرض کرد گروهی از کوفیان می گویند امام حسین (ع) به قتل نرسیده است و مانند حضرت عیسی (ع) عروج کرده است و برای ادعایشان به آیه ی نفی سبیل احتجاج می کنند .
امام رضا (ع) ضمن تکذیب و رد قول کوفیان ، در جواب استدلالشان به آیه ی نفی سبیل فرمودند :
وأما قول الله عزوجل: " ولن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا " فانه یقول: ولن یجعل الله لکافر على مؤمن حجة، ولقد أخبر الله عزوجل من کفار قتلوا النبیین بغیر الحق، ومع قتلهم إیاهم لم یجعل الله لهم على أنبیائه سبیلا من طریق الحجة
عیون أخبار الرضا (ع) - ج 1 ص 228 ؛ بحار الأنوار - ج 44 ص 272 ؛ تفسیر نور الثقلین - ج 2 ص 131
تعدادی از علمای شیعه نیز مراد از نفی سبیل را نفی حجت دانسته اند ؛
أن تأویل ما حکیتم على خلاف ما توهمتم ، لأن الذی نفاه من کون سبیل الکفار على المؤمنین إنما هو من طریق قیام الحجة منهم على المسلمین فی دینهم ، فی إقامة دلیل على فساد دینهم ، ولم یرد بذلک المسالبة والمغالبة ، وهو معنى قوله (لیظهره على الدین کله ولو کره المشرکون ) أی بدلدلالة والحجة ، لابالمغالبة والمعازة
الخرائج والجرائح لقطب الدین الراوندی - ج 3 ص 66
بحار الأنوار للمجلسی - ج 89 ص 164
أنه اتضح وجه الاستدلال بالآیة المزبورة فی المقام ، والمناقشة فیها بأن المراد من السبیل فیها الحجة کما ورد فی تفسیرها
جواهر الکلام للشیخ محمد حسن النجفی- ج 23 ص 309
تفسیر قوله تعالى: (ولن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلاً) یعنی لن یجعل لکافر على مؤمن حجّة; کما فی التوقیع الشریف المذکور فی البحار
مستدرک سفینة البحار للشیخ علی النمازی - ج 4 ص 454
فی مقالات المنکرین للنبوات الطاعنین على المعجزات) *
قالوا: فی القرآن: (ولن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا) وقد قتل یحیى ونشر زکریا وقتل الکافرون کثیرا من الأبرار وذلک خارج فی الاشتهار إلى حد یمتنع فیه الانکار.
قلنا: السبیل المنفی هو السبیل بالحجة لا بالغلبة، ویحیى وغیره کانت لهم الحجة وذلک معنى (لیظهره على الدین کله) .
الصراط المستقیم الی مستحقی القدیم لزین الدین العاملی- ج 7 ص 5
ان المستند فی اصل هذه المسألة انما هو الایة الکریمة، اعنی قوله عزوجل: " ولن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا " وانت خبیر بما فیه، فانه لو ارید بالسبیل هنا ما یدعونه من سلطنة الکافر على المسلم بالملک والدخول تحت طاعته ووجوب الانقیاد لامره ونهیه، لا تنقض ذلک - اولا - بما اوجبه الله تعالى على أئمة العدل من الانقیاد الى ائمة الجور، والصبر على ما ینزل بهم من ائمة الجور، وعدم الدعاء علیهم، کما ورد فی تفسیر قوله عزوجل " قل للذین آمنوا یغفروا للذین لا یرجون ایام الله لیجزى قوما بما کانوا یعلمون " وثانیا - بما اوقعوه بالانبیاء والائمة - علیهم السلام - من القتل فضلا عن غیره من انواع الاذى، واى سبیل اعظم من هذا السبیل. - وثالثا - بما رواه الصدوق فی العیون ... والخبر - کما ترى - صریح فی تفسیر السبیل المنفى فی الایة بالحجة والدلیل
الحدائق الناضرة للمحقق البحرانی - ج 26 ص 410-411
و در جای دیگر می گوید :
وأما آیة " ولن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا " فإن المراد بالسبیل المنفی إنما هو من جهة الحجة والدلیل، کما روی عن الرضا علیه السلام فی تفسیر الآیة المذکورة لا ما توهمه اصحابنا
الحدائق الناضرة للمحقق البحرانی - ج 33 ص 279
وأما قول الله عزوجل " ولن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا " فإنه یقول: ولن یجعل الله لکافر على مؤمن حجة، ولقد أخبر الله تعالى عن کفار قتلوا النبیین بغیر الحق ومع قتلهم إیاهم لن یجعل الله لهم على أنبیائه سبیلا من طریق الحجة
العوالم - امام حسین ع للشیخ عبد الله البحرانی - ج 2 ص 47
ولن یجعل الله للکفرین على المؤمنین سبیلا: بالحجة وإن جاز أن یغلبوهم بالقوة. وفی عیون الاخبار ...
تفسیر کنز الدقائق للمیرزا محمد المشهدی - ج 4 ص 258
الاسلام یعلو ولا یعلى علیه " لمنع دلالته على ذلک، لاحتمال أن یکون المراد منه غلبة حجته على سائر الحجج، أو یکون المراد منه عدم علو غیر المسلم على المسلم، نظیر قوله: " ولن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا
کتاب الطهارة للخمینی - ج 3 ص 258
وأمّا آیة نفی السبیل فدلالتها على تلک المسألة منظور فیها، فکیف بما نحن فیه؟ فانّ السبیل یمکن أن یکون بمعنى الحجّة والبرهان، وإلاّ فسلطة الکفّار على بعض المسلمین أحیاناً وقتلهم وأسرهم غیر نادر فی التاریخ، بل النسبة إلى أئمّة المسلمین أیضاً
انوار الفقاهة - کتاب التجارة ، المکاسب للمکارم الشیرازی - ج 33 ص 1 طبق نرم افزار مکتبه شامله
أی طریقاً للغلبة علیهم غلبة کاملة بالقوة والحجة، فإنهم إن غلبوا بالقوة لن یغلبوا بالحجة
تبیین القرآن للسید محمد الشیرازی - ج 1 ص 159
آیت الله علی مشکینی در کتاب ترجمه ی قرآن ، آیه را چنین ترجمه کرده است :
خداوند در روز قیامت میان شما داورى خواهد کرد، و هرگز خدا براى کافران راه تسلّطى (در حجت و برهان) بر مؤمنان قرار نخواهد داد .
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=18395&AyeID=634
ثالثا: نفی جعل ، در آخرت است به قرینه ی ماقبلش ؛
شیخ طوسی رضوان الله علیه گفته است :
وقوله: " فالله یحکم بینکم یوم القیامة " اخبار منه (تعالى) انه الذی یحکم بین الخلائق یوم القیامة ویفصل بینهم بالحق، وینصر المؤمنین " ولایجعل للکافرین على المؤمنین سبیلا " ای بالغلبة والقهر. وان حملناه على دار الدنیا یمکن حمله على انه لایجعل لهم علیهم سبیلا بالحجة، وان جاز ان یغلبوهم بالقوة، لکن المؤمنین منصورون بالحجة والدلالة.
وبالتأویل الاول قال علی (علیه السلام): والسدى وابومالک وابن عباس.
قال السدی: السبیل - هاهنا - الحجة.
وبالثانی قال: الزجاج والجبائی والبلخی.
وقال الجبائی: ولوحملنا ذلک على الغلبة، کان أیضا صحیحا، لان غلبة الکفار للمؤمنین لیس مما فعله الله، لان ذلک قبیح، والله لایفعل القبیح. ولیس کذلک غلبة المؤمنین للکفار، لانه حسن وطاعة، فکان ذلک منسوبا إلى الله (تعالى).
التبیان فی تفسیر القرأن للشیخ الطوسی - ج 3 ص 363
منظور شیخ طوسی از تأویل اول ، غلبه و قهر در آخرت و از تأویل دوم ، حجت در دنیاست .
ابوجعفر بن جریر طبری صاحب کتاب تاریخ طبری ، در تفسیرش چند روایت در مورد تفسیر آیه ی نفی سبیل از امام علی علیه السلام ، ابومالک (ابوسعید خدری) و ابن عباس رضوان الله علیهما ، نقل کرده است که همگی گفته اند نفی سبیل ، در آخرت است ؛
تفسیر الطبری - ج 9 ص 327 ح 10714-10719
طبری در تفسیرش ج 9 ص 328 ح 10720 حدیثی از سدی نقل کرده که گفته است منظور از سبیل در آیه ، حجت است .
حاکم نیشابوری نیز یک روایت صحیح السند طبق مبانی اهل سنت در این رابطه از امیر المومنین (ع) نقل کرده است ؛
أخبرنی أبو بکر الشافعی ثنا إسحاق بن الحسن ثنا أبو حذیفة ثنا سفیان عن الأعمش عن ذر عن سبیع الکندی قال : کنت عند علی بن أبی طالب فقال رجل : یا أمیر المؤمنین أرأیت قول الله تعالى { فالله یحکم بینکم یوم القیامة و لن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا } و هم یقاتلونهم فیظهرون و یقتلون فقال علی : ادنه ثم قال : فالله یحکم بینهم یوم القیامة و لن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا
هذا حدیث صحیح الإسناد و لم یخرجاه
تعلیق الذهبی فی التلخیص : صحیح
المستدرک علی الصحیحین بتعلیق الذهبی - ج 2 ص 338 ح 3206
بسیاری از علمای اهل سنت و بعضی از علمای شیعه این نکته را متذکر شده اند ؛
وبقوله تعالى : { وَلَن یَجْعَلَ الله للکافرین عَلَى المؤمنین سَبِیلاً } ، أیْ : یوم القیامة؛ قاله علیٌّ ( رضی اللَّه عنه ) ؛ وعلیه جمیعُ أهْل التَّأوِیلِ ، والسَّبیلُ ( هنا ) : الحُجَّة والغَلَبَةُ
تفسیر الثعالبی - ج 1 ص 371
جواهر الحسان فی تفسیر القرأن - ج 3 ص 382
فَقَالَ الْعُلَمَاءُ فِی ذَلِکَ قَوْلَیْنِ : 
أَحَدُهُمَا : وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا فِی الْحُجَّةِ ، فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ.
الثَّانِی : وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا فِی الْحُجَّةِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ
جامع الطائف التفسیر - ج 28 ص 324
احکام القرآن لابن العربی - ج 2 ص 496
آیت الله العظمی سید محسن حیکم رحمه الله می گوید :
نعم سیاق الایة الشریفة ظاهر فیما یتعلق بأمر الاخرة فان ما قبلها قوله تعالى: (فالله یحکم بینهم یوم القیامة) والنفی فیها کان باداة الاستقبال ولو لا ذلک کانت دلالتها على نفی القدرة على التصرف فیه مما یکون سبیلا علیه عرفا مما لا ینبغی التأمل فیها کما لا یخفى
نهج الفقاهة للسید الحکیم- ج 1 ص 372
آیت الله العظمی سید محمد صادق روحانی نیز گفته است :
انه یحتمل ان تکون الایة الشریفة واردة فی مقام بیان ما یرجع الى أمر الاخرة، کما یحتمل ان یکون المراد بالسبیل الحجة
منهاج الفقاهة للروحانی - ج 1 ص 225
ان الظاهر من الجعل فیها بقرینة ما قبلها وهو قوله تعالى (فالله یحکم بینکم یوم القیامة) هو الجعل فی الاخرة، مع انه فسرت الایة فی بعض الاخبار بنفی الحجة للکفار على المؤمنین
فقه الصادق للروحانی - ج 23 ص 198
ان الایة الکریمة، إما مختصة بالنشأة الاخرة کما یشهد به قوله تعالى فی صدرها فالله یحکم بینکم یوم القیامة فکونها غیر مربوطة بالمقام واضح، وإما تکون عامة للنشأتین فمفادها حینئذ أن المؤمنین غالبون باذن الله دائما ما داموا ملتزمین بلوازم الایمان، کما قال الله تعالى: (ولا تهنوا ولا تحزنوا وأنتم الاعلون إن کنتم مؤمنین) وفی التبیان وإن حملناها على دار الدنیا یمکن حمله على أنه لا یجعل لهم علیهم سبیلا بالحجة وإن جاز أن یغلبوهم بالقوة
فقه الصادق للروحانی - ج 29 ص 31-32
وهو قوله تعالى: فالله یحکم بینکم ، ومن الواضح ان الحکومة الالهیة بین العباد مختص بالاخرة، فتکون الایة راجعة إلیها، إذ فیها لیس للکافر على المسلم سبیل بوجه، فان الله یحکم بینهم دون غیره، فلا ظلم فی حکمه تعالى. وبالجملة مقتضی ظهور نفس الایة ومقتضی سیاقها وصدرها اختصاصها بالاخرة ... لو اغمضنا النظر عما ذکرناه وقلنا بشمولها بالسبیل الدنیوی ... فالمراد من الایة هو نفی تفوق حجة الکافر على حجة الاسلام ... بل المراد انه لیس للکفار حجة على المسلمین، فانهم یغلبون علیهم فی کل حجة، والا فالسیرة العملیة جرت على أن المسلمین من المظلومین والمقهورین من زمن آدم الى هذا الزمان ... والا فمن جهة غیر الحجة فالکفار لهم سبیل على المؤمنین بلا ریب .
مصباح الفقاهة للخوئی - ج 6 ص 82-83
شیخ ابو علی طبرسی ، می گوید :
در مورد این فراز از آیه شریفه دیدگاه ها یکسان نیست ... و پاره اى نیز مىگویند: منظور این است که خدا در سراى آخرت که سراى حقیقت خالص است و فریب و دجالگرى در آن جا کارساز نیست، براى کفرگرایان نسبت به مؤمنان چیرگى قرار نداده است؛ چرا که این بیان به دنبال این فراز از آیه شریفه آمده است که از رستاخیز و داورى خدا میان دو گروه توحیدگرا و کفرگرا سخن مىگوید و مى فرماید: «فاللّه یحکم بینکم یوم القیامة».
با این بیان، منظور آیه این است که کفرگرایان و بیدادپیشگان ممکن است در دنیا به زور و شقاوت و کشتار و غارت و سانسور، چند روزى بر ایمان آوردگان چیره شوند، اما در روز رستاخیز دیگر راهى براى دجالگرى آنان نیست.
تفسیر مجمع البیان 
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=18395&AyeID=634
رابعا: بر فرض که آیه دلالت بر تشکیل حکومت توسط مومنین بکند و بر فرض که دلالت بر حکومت فقیه جامع الشرائط بکند ، واجب الاطاعة بودن و امامت او را ثابت نمی کند .
در حقیقت ، آیه حداکثر نفی ولایت کفار را می کند نه حکومت ظاهری آنها را و مومنین در مقابل باید ولایت الله ، رسول و ائمه علیهم السلام را بپذیرند ؛ مثلا شیعیان مومن در بلاد کفر گرچه در ظاهر تحت حکومت کفار هستند ولی کفار بر آنها ولایت ندارند بلکه امام زمان علیه السلام بر آنها ولایت دارد .